خلاصه کتاب اخلاق و مغز | پاتریشیا چرچلند و علم اعصاب

خلاصه کتاب اخلاق و مغز مشاور: علم اعصاب درباره اخلاق چه می گوید؟ ( نویسنده پاتریشیا چرچلند )
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» اثر پاتریشیا چرچلند به بررسی ریشه های بیولوژیکی و تکاملی اخلاق می پردازد و نشان می دهد که چگونه علم اعصاب می تواند به درک عمیق تری از رفتارهای اخلاقی انسان و حتی سایر پستانداران کمک کند. این اثر مرزهای سنتی فلسفه و علوم اعصاب را درهم می شکند تا تصویری جامع از اخلاق به دست دهد.
فلسفه اخلاق از دیرباز یکی از مهم ترین حوزه های فکری بشر بوده که همواره در پی پاسخ به پرسش هایی بنیادین درباره درستی و نادرستی اعمال، سرچشمه ارزش ها و معنای وجدان است. با این حال، بسیاری از رویکردهای سنتی غالباً از شواهد و یافته های علمی روز، به ویژه در حوزه مغز و اعصاب، غافل مانده اند. پاتریشیا چرچلند، یکی از برجسته ترین فیلسوفان معاصر، در کتاب پیشگامانه خود «اخلاق و مغز مشاور: علم اعصاب درباره اخلاق چه می گوید؟»، این شکاف را پر می کند. او با پیوند زدن یافته های عصب شناسی و زیست شناسی تکاملی با مباحث فلسفه اخلاق، دیدگاهی نوین و مبتنی بر شواهد را برای فهم اخلاق ارائه می دهد.
این کتاب دعوتی است به سفری بین رشته ای که نه تنها به چیستی اخلاق می پردازد، بلکه چرایی آن را نیز از منظری علمی واکاوی می کند. چرچلند با ارائه شواهد مستند از نحوه عملکرد مغز و تاثیر مواد شیمیایی عصبی بر رفتار، استدلال می کند که اخلاق ریشه ای عمیق در زیست شناسی ما دارد. او نشان می دهد که چگونه مکانیسم های بیولوژیکی ساده ای مانند دلبستگی و مراقبت از فرزندان، به تدریج به رفتارهای پیچیده تر اجتماعی و قواعد اخلاقی منجر شده اند. این رویکرد، درک ما را از اخلاق از یک مفهوم انتزاعی به پدیده ای ملموس و قابل مطالعه در دنیای زیستی ارتقا می دهد.
درباره پاتریشیا چرچلند: پیشگام نوروفلسفه معاصر
پاتریشیا چرچلند، فیلسوف کانادایی-آمریکایی، یکی از چهره های محوری در شکل گیری و توسعه حوزه نوروفلسفه به شمار می رود. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه بریتیش کلمبیا و کارشناسی ارشد را از دانشگاه پیتسبورگ و دکترای فلسفه را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده است. چرچلند به دلیل تلاش هایش در پیوند دادن فلسفه ذهن، فلسفه علم و علوم اعصاب شناخته شده است. وی بر این باور است که برای درک واقعی ذهن، آگاهی و اخلاق، نمی توان از یافته های علوم اعصاب غافل شد.
چرچلند، استاد بازنشسته فلسفه در دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو، و همکار پژوهشی در انستیتوی سالک برای مطالعات بیولوژیکی است. او به همراه همسرش، پل چرچلند، نقش بسزایی در ترویج رویکردی ماتریالیستی و مبتنی بر علوم اعصاب به مسائل فلسفی داشته اند. آثار او نه تنها در محافل آکادمیک فلسفه، بلکه در میان پژوهشگران علوم اعصاب، روانشناسی و زیست شناسی نیز مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. «اخلاق و مغز مشاور» یکی از مهم ترین آثار اوست که جایگاهش را به عنوان یکی از پیشگامان نوروفلسفه معاصر تثبیت می کند.
نگاهی اجمالی به کتاب «اخلاق و مغز مشاور»
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» با عنوان اصلی Braintrust: What Neuroscience Tells Us about Morality در سال 2011 منتشر شد. ترجمه فارسی این اثر توسط معصومه ملکیان انجام شده و انتشارات سایلاو آن را به بازار عرضه کرده است. این کتاب نقطه تلاقی مهمی بین دو حوزه ظاهراً متفاوت، یعنی فلسفه و علم اعصاب، ایجاد می کند و نوآوری اصلی آن نیز در همین پیوند عمیق و مبتنی بر شواهد نهفته است.
اهمیت این کتاب در توانایی آن برای پاسخگویی به پرسش های دیرینه فلسفی با اتکا به داده های تجربی و علوم دقیقه است. چرچلند به جای اتکا به استدلال های صرفاً انتزاعی، شواهد عصب شناختی و تکاملی را برای تبیین منشأ، ماهیت و عملکرد اخلاق به کار می گیرد. مخاطبان اصلی این کتاب، دانشجویان و پژوهشگران رشته های فلسفه، روانشناسی، علوم اعصاب و زیست شناسی هستند که به درکی بین رشته ای از اخلاق علاقه مندند. همچنین، عموم علاقه مندان به علم و مطالعه که می خواهند از رابطه پیچیده مغز و اخلاق سر در بیاورند، از مطالعه این کتاب بهره فراوان خواهند برد و می تواند نقطه شروعی برای تفکر عمیق تر و مطالعه کامل کتاب باشد.
خلاصه فصل به فصل کتاب: کاوش در ریشه های زیستی اخلاق
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» در هشت فصل، خواننده را با گام هایی منظم و منطقی به سوی درک نوروبیولوژیکی اخلاق هدایت می کند. هر فصل به یکی از ابعاد این موضوع پیچیده می پردازد و با ارائه شواهد علمی و استدلال های فلسفی، تصویری جامع از اخلاق از دیدگاه علم اعصاب ارائه می دهد.
فصل اول: مقدمه
فصل اول کتاب با طرح این پرسش اساسی آغاز می شود که آیا می توان اخلاق را از منظر علم اعصاب تبیین کرد؟ چرچلند در این فصل، رویکردهای سنتی فلسفه اخلاق را که اغلب بر قواعد انتزاعی، اصول کلی یا شهود متکی بوده اند، به چالش می کشد. او استدلال می کند که این رویکردها بدون توجه به بستر بیولوژیکی اخلاق، تصویری ناقص و حتی گمراه کننده ارائه می دهند. هدف اصلی نویسنده در این فصل، نشان دادن لزوم یک رویکرد تجربی و علمی برای فهم اخلاق است، رویکردی که در آن مغز، به عنوان بستر اصلی تصمیم گیری ها و رفتارهای اخلاقی، در کانون توجه قرار می گیرد. چرچلند بر این نکته تاکید می کند که نادیده گرفتن تکامل و عصب شناسی در بحث اخلاق، به مثابه نادیده گرفتن ریشه های درخت است.
فصل دوم: ارزش های مبتنی بر مغز
در این فصل، چرچلند به این پرسش می پردازد که آیا اخلاق پدیده ای منحصر به انسان است؟ با بررسی رفتارهای اجتماعی و دگرخواهی در گونه های مختلف جانوری، او نشان می دهد که ریشه های ارزش ها و ترجیحات اخلاقی در مغز، پیش از ظهور انسان، تکامل یافته اند. نویسنده توضیح می دهد که چگونه مکانیسم های پایه بقا و تولید مثل، به تدریج منجر به شکل گیری ارزش هایی مانند مراقبت از فرزندان و همکاری در میان گونه های مختلف شده اند. این ارزش ها نه صرفاً مفاهیمی انتزاعی، بلکه فرآیندهای عصبی-زیستی هستند که برای حفظ گونه و بقای فرد در جامعه ضروری اند. چرچلند استدلال می کند که احساسات پایه ای مانند ترس، لذت، درد و دلبستگی، سنگ بنای ارزش های پیچیده تر را تشکیل می دهند و این احساسات همگی ریشه ای عمیق در عملکرد مغز دارند.
فصل سوم: مراقبت کردن و مراقبت شدن
این فصل به یکی از اصلی ترین ریشه های بیولوژیکی اخلاق، یعنی دلبستگی و پیوندهای خانوادگی، می پردازد. چرچلند توضیح می دهد که چگونه مکانیسم های عصبی-شیمیایی، به ویژه نقش هورمون اکسی توسین، در ایجاد پیوندهای قوی بین مادر و فرزند و همچنین در روابط زوجی دخیل هستند. او با بررسی مطالعات انجام شده بر روی پستانداران مختلف (مانند موش های صحرایی دشتی)، نشان می دهد که چگونه اکسی توسین و واسطه های عصبی دیگر، رفتار مراقبت جویانه و دلبستگی را تقویت می کنند. این مکانیسم های پایه ای، بستر لازم را برای گسترش رفتارهای اخلاقی به فراتر از دایره خانواده، یعنی به گروه های اجتماعی بزرگ تر، فراهم می آورند. در واقع، ظرفیت مغز برای مراقبت از دیگران، نقطه آغازی برای اخلاق ورزی در معنای وسیع تر است.
فصل چهارم: همکاری و اعتماد
چرچلند در این فصل، به بررسی پدیده های پیچیده تری مانند همکاری و نوع دوستی در پستانداران می پردازد. او نمونه های متعددی از همکاری را در دنیای حیوانات ارائه می دهد و سپس به تحلیل مکانیسم های عصبی دخیل در اعتماد و همکاری در انسان ها می پردازد. نقش اکسی توسین در تقویت اعتماد بین افراد بار دیگر برجسته می شود. همچنین، نویسنده به بررسی نقش مجازات و پاداش اجتماعی در تکامل و پایداری همکاری های گروهی اشاره می کند. چرچلند با استناد به مدل های تکاملی، توضیح می دهد که چگونه رفتارهای همکاری جویانه که در ابتدا ممکن است پرهزینه به نظر برسند، در بلندمدت به نفع بقای فرد و گروه بوده و از طریق انتخاب طبیعی تقویت شده اند. این بخش نشان می دهد که چگونه سازوکارهای بیولوژیکی به ساختارهای اجتماعی پیچیده تبدیل می شوند.
پاتریشیا چرچلند در کتاب «اخلاق و مغز مشاور» با شواهد قوی از علم اعصاب و زیست شناسی تکاملی استدلال می کند که اخلاق نه یک پدیده انتزاعی یا صرفاً فرهنگی، بلکه ریشه ای عمیق در ساختار و عملکرد مغز ما دارد.
فصل پنجم: شبکه سازی: ژن ها، مغزها و رفتار
این فصل به بررسی ارتباط پیچیده بین ژن ها، ساختار مغز و رفتار اخلاقی می پردازد. چرچلند توضیح می دهد که چگونه شبکه های ژنتیکی بر توسعه و عملکرد مدارهای عصبی تأثیر می گذارند و این مدارهای عصبی به نوبه خود، زمینه را برای بروز رفتارهای اخلاقی فراهم می کنند. او مفهوم مبانی ذاتی اخلاق را مورد بحث قرار می دهد و آن را با دیدگاه هایی مانند جاناتان هایت که از شش مبنای اصلی اخلاق (مانند مراقبت، انصاف، وفاداری، اقتدار، تقدس و آزادی) صحبت می کند، مقایسه می کند. چرچلند با ارائه شواهد، نشان می دهد که این مبانی، ریشه های تکاملی و عصبی دارند و نه صرفاً ساختارهای ذهنی یا فرهنگی. این فصل بر این نکته تأکید دارد که ژن ها با تعیین ساختار اولیه مغز، ظرفیت های ما برای یادگیری و رفتار اخلاقی را شکل می دهند.
فصل ششم: دانش اجتماعی، یادگیری اجتماعی، تصمیم گیری اجتماعی
در این فصل، چرچلند فرآیند اکتساب وجدان و یادگیری مهارت های اجتماعی را از منظر عصب شناسی تشریح می کند. او به نقش حیاتی نورون های آینه ای و نظریه ذهن در همدلی، درک نیت دیگران و تقلید اشاره می کند. نورون های آینه ای به ما این امکان را می دهند که اعمال و احساسات دیگران را در مغز خود شبیه سازی کنیم و این امر پایه و اساس همدلی و فهم اجتماعی را تشکیل می دهد. نظریه ذهن نیز به توانایی ما در انتساب حالات ذهنی (باورها، خواسته ها، نیت ها) به خود و دیگران اشاره دارد که برای تعاملات اجتماعی و اخلاقی ضروری است. چرچلند همچنین به تأثیر تقلید ناآگاهانه و ظرفیت های اجتماعی در شکل گیری و تثبیت رفتارهای اخلاقی در جوامع انسانی می پردازد و نشان می دهد که چگونه یادگیری اجتماعی نقش مهمی در انتقال و توسعه ارزش های اخلاقی دارد.
فصل هفتم: نه به عنوان یک قاعده (چالش با رویکردهای سنتی)
این فصل یکی از نقاط عطف کتاب است که چرچلند در آن به نقد جدی رویکردهای فلسفی قاعده محور، مانند امر مطلق کانت، و پیامدگرایی می پردازد. او استدلال می کند که اخلاق انسانی برخلاف تصورات فلسفی سنتی، ماهیتی انعطاف پذیر و بسترگرایانه دارد. شواهد نوروبیولوژیکی نشان می دهند که مغز ما برای پیروی کورکورانه از قواعد خشک و غیرقابل تغییر طراحی نشده، بلکه بر اساس تجربیات، بستر موقعیتی و تعاملات اجتماعی، تصمیمات اخلاقی می گیرد. چرچلند همچنین مغالطه طبیعت گرایانه (این فرض که بود به باید منجر می شود) را در بافتار جدید نوروفلسفه مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که چگونه می توان از یافته های علمی برای فهم چگونگی شکل گیری اخلاق، بدون استنتاج مستقیم بایدها از بودها استفاده کرد. در واقع، علم به ما نشان می دهد که چرا ما به گونه ای خاص رفتار می کنیم، اما اینکه چگونه باید رفتار کنیم، نیازمند تأمل بیشتر است.
فصل هشتم: دین و اخلاق
آخرین فصل کتاب به یکی از حساس ترین مباحث، یعنی رابطه بین وجدان، اخلاق و آموزه های دینی، می پردازد. چرچلند این پرسش را مطرح می کند که آیا اخلاق می تواند بدون دین وجود داشته باشد و آیا اخلاق توهمی بیش نیست؟ او با استناد به یافته های عصب شناسی و تکامل، استدلال می کند که اخلاق ریشه ای مستقل از دین دارد و بسیاری از رفتارهای اخلاقی در انسان و حیوانات، پیش از ظهور ادیان سازمان یافته وجود داشته اند. او نشان می دهد که نیاز به همکاری، اعتماد و پایداری اجتماعی، محرک های قوی برای توسعه اخلاق بوده اند. چرچلند همچنین به نقش اعتماد اجتماعی و ساختارهای فرهنگی (با اشاره به دیدگاه های نیچه) در پایداری و شکل گیری اخلاق اشاره می کند. او نتیجه می گیرد که هرچند دین می تواند به تقویت و جهت دهی به رفتارهای اخلاقی کمک کند، اما وجود اخلاق به هیچ وجه وابسته به آموزه های دینی نیست و می توان اخلاقی مبتنی بر علم و عقل داشت.
دستاورد های اصلی و دیدگاه نوآورانه پاتریشیا چرچلند
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» یک دستاورد بزرگ در حوزه نوروفلسفه محسوب می شود و دیدگاه نوآورانه ای را در مورد ریشه های اخلاق ارائه می دهد. مهمترین پیام این کتاب این است که اخلاق نه یک سازه صرفاً فرهنگی یا الهی، بلکه پدیده ای عمیقاً ریشه دار در زیست شناسی و تکامل ماست. چرچلند به وضوح نشان می دهد که توانایی های اخلاقی ما، از جمله همدلی، همکاری، و دلبستگی، محصول میلیون ها سال تکامل و سازماندهی پیچیده مدارهای عصبی در مغز هستند.
یکی از اصلی ترین دستاوردهای این کتاب، ارائه شواهد مستند علمی برای تبیین مکانیزم های عصبی و شیمیایی دخیل در رفتارهای اخلاقی است. او با برجسته کردن نقش اکسی توسین، نورون های آینه ای و سایر واسطه های عصبی، نشان می دهد که چگونه احساسات و رفتارهای به ظاهر پیچیده اخلاقی، دارای بسترهای بیولوژیکی ملموس هستند. این رویکرد، درک ما را از اخلاق از یک مفهوم انتزاعی و صرفاً ذهنی به پدیده ای مادی و قابل مطالعه تبدیل می کند. چرچلند با رد دیدگاه های تقلیل گرایانه صرف، بر این نکته تأکید دارد که هرچند اخلاق ریشه های بیولوژیکی دارد، اما پیچیدگی آن در تعامل با عوامل اجتماعی، فرهنگی و یادگیری شکل می گیرد.
نقد و بررسی کتاب «اخلاق و مغز مشاور»
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» پاتریشیا چرچلند، اثری است که به دلیل رویکرد بین رشته ای و جامعیت خود، تحسین های فراوانی را برانگیخته است. با این حال، مانند هر اثر مهم دیگری، این کتاب نیز مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
نقاط قوت کتاب
- جامعیت و رویکرد بین رشته ای: چرچلند با ترکیب فلسفه، علوم اعصاب، زیست شناسی تکاملی و روانشناسی، رویکردی جامع به اخلاق ارائه می دهد که کمتر در آثار دیگر دیده می شود. این جامعیت به خواننده کمک می کند تا ابعاد مختلف اخلاق را از منظری واحد درک کند.
- ارائه شواهد علمی مستند: کتاب بر خلاف بسیاری از متون فلسفی، بر پایه شواهد تجربی و تحقیقات علمی روز بنا شده است. این امر به اعتبار علمی کتاب می افزاید و استدلال های نویسنده را ملموس تر و قابل دفاع تر می سازد.
- زبان شیوا و قابل فهم: با وجود ارائه اطلاعات عمیق و فنی، چرچلند زبانی شیوا و رسا را به کار می گیرد که برای طیف وسیعی از مخاطبان، از متخصصان تا عموم علاقه مندان، قابل فهم است. او مفاهیم پیچیده را به گونه ای ساده سازی می کند که از دقت علمی آن ها کاسته نشود.
- به چالش کشیدن مفروضات سنتی: کتاب با جسارت، بسیاری از مفروضات دیرینه فلسفه اخلاق را به چالش می کشد و راه را برای تفکری نوین در این حوزه هموار می سازد.
چالش ها و انتقادات احتمالی
یکی از اصلی ترین انتقاداتی که ممکن است به رویکرد چرچلند وارد شود، اتهام تقلیل گرایی زیستی است. برخی منتقدان ممکن است استدلال کنند که با تقلیل اخلاق به صرف مکانیسم های مغزی و ژنتیکی، چرچلند از پیچیدگی و ماهیت هنجارین اخلاق غافل شده است. این انتقاد مطرح می شود که اگر اخلاق تنها محصول تکامل باشد، چگونه می توان برای آن اعتبار و الزامی فراگیر قائل شد؟ آیا این رویکرد به معنای نفی آزادی اراده و مسئولیت اخلاقی نیست؟
در پاسخ به این انتقادات، می توان گفت که چرچلند خود از چنین تقلیل گرایی افراطی پرهیز می کند. او نشان می دهد که ریشه های بیولوژیکی اخلاق، تنها «ظرفیت» و «بستر» را برای رفتارهای اخلاقی فراهم می کنند، اما شکل گیری نهایی آن نیازمند تعامل با محیط فرهنگی، یادگیری اجتماعی و تصمیم گیری های فردی است. او هرگز منکر نقش پیچیدگی های فرهنگی و اجتماعی در اخلاق نمی شود، بلکه به دنبال درک این است که چگونه این پیچیدگی ها بر پایه های بیولوژیکی بنا شده اند. به عبارت دیگر، چرچلند به دنبال فهم این است که مغز چگونه ظرفیت اخلاق ورزی را در ما ایجاد می کند، نه اینکه اخلاق را به صرفاً یک پدیده مغزی تقلیل دهد.
جوایز و افتخارات کتاب «اخلاق و مغز مشاور»
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» به دلیل اهمیت و رویکرد نوآورانه اش، جوایز و تقدیرهای متعددی را از سوی محافل علمی و آکادمیک دریافت کرده است که نشان دهنده ارزش و تأثیرگذاری آن در حوزه های مختلف علمی و فلسفی است. از جمله این افتخارات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- برنده ی جایزه ی ممتاز زیست شناسی و علوم زیستی از طرف انجمن فیزیک آمریکا (Outstanding Biology & Life Sciences Title by the American Physics Society).
- برنده ی جایزه ی یکی از بهترین عنوان های منتخب آکادمیک در سال 2012 (Choice Outstanding Academic Title in 2012).
علاوه بر این جوایز، کتاب مورد تحسین بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان برجسته قرار گرفته است. برای مثال، آنتونیو داماسیو، عصب شناس مشهور، این کتاب را بدون ادعاهای غلوشده و تصورات اغراق آمیز توصیف کرده است. رالف جی گرینسپن از دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو، آن را پلی منحصربه فرد و ارزشمند بین علوم اعصاب و فلسفه دانسته است. همچنین، پل سیبرایت، نویسنده، این کتاب را پاسخی ایده آل به کسانی که شک دارند علوم اعصاب، روان شناسی تجربی و مطالعات رفتاری حیوانات غیرانسانی می توانند چیز ارزشمندی در مورد اخلاق انسانی به ما بگویند خوانده است. این نکوداشت ها، اعتبار و جایگاه علمی کتاب را بیش از پیش تثبیت می کنند.
نتیجه گیری: بازاندیشی در چیستی اخلاق در پرتو علم
کتاب «اخلاق و مغز مشاور» پاتریشیا چرچلند، بیش از یک خلاصه یا مروری بر تحقیقات اخیر است؛ این کتاب دعوتی است به بازاندیشی عمیق در یکی از بنیادی ترین مفاهیم انسانی: اخلاق. چرچلند با مهارت و دقت علمی، نشان می دهد که چگونه اخلاق، به جای آنکه پدیده ای صرفاً ماورایی یا قراردادی باشد، ریشه ای محکم و قابل ردیابی در فرآیندهای زیستی و تکاملی ما دارد.
درک این ریشه های بیولوژیکی، به ما کمک می کند تا رفتارهای اخلاقی انسان را با دیدی واقع بینانه تر و جامع تر تحلیل کنیم. این به معنای نفی پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی یا فلسفی اخلاق نیست، بلکه به معنای قرار دادن این پیچیدگی ها در چارچوبی مستند و علمی است. شناخت نقش هورمون ها، ساختارهای مغزی و فرآیندهای تکاملی در شکل گیری دلبستگی، همدلی و همکاری، می تواند بینش های عمیقی را در مورد چگونگی تقویت رفتارهای اخلاقی و حل چالش های اخلاقی جامعه ارائه دهد.
در نهایت، «اخلاق و مغز مشاور» ما را ترغیب می کند که همواره مرزهای دانش را درهم شکنیم و از پیوند میان رشته های مختلف برای رسیدن به فهمی عمیق تر از خود و جهان بهره ببریم. برای هر کسی که به دنبال درک پیچیدگی های اخلاق از منظری نوین و علمی است، مطالعه کامل این کتاب به شدت توصیه می شود. این اثر نه تنها به پرسش های شما پاسخ می دهد، بلکه پرسش های جدیدی را نیز در ذهن شما پدید می آورد و شما را به کاوش بیشتر در این حوزه شگفت انگیز دعوت می کند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب اخلاق و مغز | پاتریشیا چرچلند و علم اعصاب" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب اخلاق و مغز | پاتریشیا چرچلند و علم اعصاب"، کلیک کنید.