نمونه رای حق کسب وپیشه: بررسی جامع آراء دادگاه ها

نمونه رای حق کسب وپیشه
نمونه رای حق کسب و پیشه سندی قضایی است که مبنای تعیین و مطالبه این حق قانونی مستأجرین اماکن تجاری است. این آرا به روشن شدن پیچیدگی های رویه قضایی و حقوقی مرتبط با اجاره املاک تجاری، چگونگی پرداخت حق کسب و پیشه، شرایط اسقاط آن و نحوه محاسبه اش کمک شایانی می کند.
در نظام حقوقی ایران، دعاوی مربوط به اماکن تجاری و حق کسب و پیشه، از جمله موضوعات پیچیده و پرچالشی است که همواره در محاکم قضایی مطرح می شود. حق کسب و پیشه، که گاهی به اشتباه با سرقفلی یکی پنداشته می شود، در حقیقت حقوقی است که مستأجر یک ملک تجاری در طول مدت اجاره و به دلیل فعالیت شغلی خود در آن مکان، به دست می آورد. این حق، با توجه به قوانین و شرایط خاص، عندالتخلیه به وی تعلق می گیرد و برای مطالبه یا دفاع از آن، آشنایی با رویه قضایی و آرای صادرشده از اهمیت بالایی برخوردار است.
این مقاله به تحلیل جامع مفهوم حق کسب و پیشه می پردازد، آن را از سرقفلی متمایز می کند و سپس با تمرکز بر آرای قضایی کلیدی، شرایط مطالبه، امکان اسقاط و نحوه تعیین میزان این حق را در رویه دادگاه ها بررسی می کند. هدف این است که ضمن تبیین دقیق مبانی قانونی، پیچیدگی های عملی این حق را برای حقوقدانان، مستأجرین، موجرین و عموم افراد علاقه مند به زبانی قابل فهم روشن سازد.
حق کسب و پیشه چیست؟ مبانی قانونی و جایگاه آن در حقوق ایران
حق کسب و پیشه که در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 به تفصیل به آن پرداخته شده است، حقی مالی است که به موجب آن، مستأجر در صورت تخلیه ملک تجاری و با تحقق شرایط قانونی خاص، می تواند مبلغی را از موجر بابت از دست دادن موقعیت شغلی و مشتریان خود دریافت کند. این حق، نتیجه فعالیت اقتصادی مستأجر در ملک مورد اجاره و جذب مشتریان و ایجاد شهرت تجاری است.
مبانی قانونی اصلی این حق را می توان در قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 جستجو کرد. این قانون، با هدف حمایت از مستأجرین اماکن تجاری در برابر تخلیه ناگهانی و بدون جبران، تصویب شد. لازم به ذکر است که این قانون تنها بر قراردادهای اجاره اماکن تجاری که پیش از تاریخ 1376/7/2 منعقد شده اند، حاکمیت دارد. پس از این تاریخ، با تصویب قانون روابط موجر و مستأجر سال 1376، رویکرد قانون گذار تغییر کرده و مفهوم سرقفلی به معنای جدید آن، مطرح گردید.
تفاوت سرقفلی و حق کسب و پیشه: تشریح مفاهیم
با وجود شباهت های ظاهری و کاربرد گاهی یکسان این دو اصطلاح در عرف بازار، از نظر حقوقی تفاوت های ماهوی و بسیار مهمی بین سرقفلی و حق کسب و پیشه وجود دارد:
- منشأ ایجاد: سرقفلی مبلغی است که مستأجر در ابتدای اجاره و هنگام ورود به ملک تجاری، برای واگذاری حق تصرف و استفاده از محل کسب به مالک می پردازد. این مبلغ، در واقع عوض واگذاری حق اجاره یا تمدید اجاره است. در مقابل، حق کسب و پیشه، پس از مدت زمانی از شروع اجاره و به واسطه فعالیت مستمر مستأجر و جذب مشتری، اعتبار کسب شده و شهرت تجاری او در آن مکان ایجاد می شود. به عبارت دیگر، سرقفلی به زمان انعقاد قرارداد اجاره یا انتقال حق اجاره مربوط است، در حالی که حق کسب و پیشه به زمان تخلیه و قطع ارتباط شغلی مستأجر با ملک مرتبط می شود.
- زمان پرداخت: سرقفلی در ابتدای اجاره یا انتقال حق اجاره پرداخت می شود. حق کسب و پیشه در زمان تخلیه ملک توسط مستأجر به او تعلق می گیرد و از موجر مطالبه می گردد.
- قابل اسقاط بودن: بر اساس ماده 30 قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356، حق کسب و پیشه قابل اسقاط نیست و هرگونه توافق خلاف آن باطل و بلااثر است. اما سرقفلی، خصوصاً در قراردادهای جدید (پس از سال 1376)، ماهیتی کاملاً قراردادی دارد و شرایط واگذاری، نحوه انتقال و حتی اسقاط آن می تواند بر اساس توافق طرفین تعیین شود.
- قانون حاکم: حق کسب و پیشه عمدتاً تحت شمول قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 است. سرقفلی جدید (پس از 1376) تحت قانون روابط موجر و مستأجر سال 1376 و قوانین مدنی مربوط به قراردادها قرار می گیرد.
قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356: محور اصلی دعاوی
قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 به عنوان رکن اساسی در تبیین حق کسب و پیشه شناخته می شود. این قانون به تفصیل به موضوعات مرتبط با اجاره اماکن تجاری، شرایط تخلیه، و نحوه پرداخت حق کسب و پیشه می پردازد. مهمترین مواد این قانون که در تعیین و تفسیر حق کسب و پیشه نقش کلیدی دارند، عبارتند از:
- ماده 10: در صورتی که مستأجر مایل به تخلیه ملک باشد یا موجر درخواست تخلیه کند، دادگاه موظف است ضمن صدور حکم تخلیه، میزان حق کسب و پیشه را با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری تعیین و موجر را مکلف به پرداخت آن کند. این ماده بر لزوم تعیین قطعی میزان حق در زمان صدور حکم تخلیه تأکید دارد.
- ماده 15: این ماده به مواردی اشاره می کند که موجر می تواند درخواست تخلیه ملک را داشته باشد. در برخی از این موارد، مانند نیاز موجر به ملک برای کسب و کار شخصی، تجدید بنا، یا عدم پرداخت اجاره بها توسط مستأجر، حق کسب و پیشه همچنان به مستأجر تعلق می گیرد و باید پرداخت شود.
- ماده 30: این ماده از مهمترین مواد حمایتی این قانون است که هرگونه شرط و توافقی را که حق کسب و پیشه مستأجر را از بین ببرد، باطل و بلااثر می داند. این ماده تضمینی برای حفظ حقوق مستأجر و جلوگیری از تضییع آن توسط موجر است.
این قانون به دلیل ماهیت حمایتی خود و لزوم حمایت از طبقه مستأجر، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و همچنان در مورد قراردادهای اجاره قبل از سال 1376، حاکمیت دارد. هرگونه دعوایی که در این زمینه مطرح می شود، باید با توجه به مواد و تبصره های این قانون مورد بررسی قرار گیرد.
شرایط ایجاد و استحقاق حق کسب و پیشه برای مستأجر
حق کسب و پیشه به صورت خودکار و بدون وجود شرایط مشخصی برای مستأجر ایجاد نمی شود. این حق، تنها در صورتی برای مستأجر قابل مطالبه است که اولا، قرارداد اجاره وی تحت شمول قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 باشد و ثانیاً، مستأجر فعالیتی تجاری یا صنعتی در ملک مورد اجاره انجام داده باشد. شرایط اصلی استحقاق این حق را می توان به شرح زیر برشمرد:
- اجاره برای کسب و کار: ملک مورد اجاره باید برای منظور کسب و کار، تجارت یا صنعت اجاره داده شده باشد. اجاره اماکن مسکونی یا اداری مشمول این حق نمی شوند.
- شروع قرارداد قبل از 1376/7/2: همانطور که پیشتر ذکر شد، قانون 1356 تنها بر قراردادهای اجاره اماکن تجاری که قبل از این تاریخ منعقد شده اند، اعمال می شود.
- فعالیت مستمر و ایجاد شهرت: مستأجر باید در مدت اجاره به فعالیت شغلی خود ادامه داده و به واسطه این فعالیت، اعتبار و شهرتی برای محل کسب ایجاد کرده باشد. هرچند قانون به صراحت مدت خاصی را برای این منظور تعیین نکرده، اما رویه قضایی بر این باور است که ایجاد حق کسب و پیشه مستلزم فعالیت مؤثر و مستمر است.
- تحقق موجبات تخلیه: حق کسب و پیشه زمانی قابل مطالبه است که موجبات قانونی تخلیه ملک توسط موجر فراهم شده باشد. به عبارت دیگر، این حق به صرف وجود قرارداد اجاره ایجاد نمی شود، بلکه با درخواست موجر برای تخلیه و در شرایطی که قانون تعیین کرده است، فعال می شود. برای مثال، اگر موجر به دلیل نیاز شخصی به ملک یا تجدید بنا، درخواست تخلیه را مطرح کند، مستأجر محق به دریافت حق کسب و پیشه خواهد بود.
حق کسب و پیشه یا تجارت حقی است که با تخلیه محل کسب و پیشه یا تجارت به مستأجر تعلق می گیرد و این حق قبل از ایجاد، قابل اسقاط نبوده و تحقق آن نیز مشروط به پرداخت وجهی به مالک نیست.
این شرایط نشان می دهد که حق کسب و پیشه، حقی پیچیده و وابسته به عوامل مختلف است که برای اثبات و مطالبه آن، شناخت دقیق قوانین و رویه قضایی ضروری است. عدم رعایت هر یک از این شرایط می تواند منجر به رد دعوای مطالبه حق کسب و پیشه توسط دادگاه شود.
تحلیل آرای قضایی کلیدی در خصوص حق کسب و پیشه
آرای قضایی، به عنوان تفسیر عملی قوانین، نقش حیاتی در روشن سازی ابهامات و تبیین رویه صحیح در دعاوی حقوقی دارند. در خصوص حق کسب و پیشه نیز، بررسی نمونه رای حق کسب و پیشه به درک عمیق تر مفاهیم و شرایط قانونی کمک می کند.
شرط مطالبه حق کسب و پیشه: زمانی که حق ایجاد می شود
یکی از نکات کلیدی در دعاوی حق کسب و پیشه، زمان و شرایط مطالبه آن است. بسیاری از مستأجرین به اشتباه تصور می کنند که می توانند در هر زمان این حق را مطالبه کنند. اما رویه قضایی به صراحت بیان می دارد که حق کسب و پیشه پیش از طرح دعوای تخلیه یا تحقق موجبات آن قابل مطالبه نیست. این حق ماهیتی تبعی دارد و با عمل تخلیه یا در آستانه آن به وجود می آید.
نمونه رای 1: عدم امکان اسقاط حق کسب و پیشه پیش از تخلیه
در این بخش به بررسی یکی از آرای مهم در این خصوص می پردازیم که به تشریح شرایط مطالبه حق کسب و پیشه و عدم امکان اسقاط آن قبل از تخلیه می پردازد. این رای، که شامل دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۶۹۴۰۱۱۴۷ از شعبه ۱۵۴ دادگاه عمومی حقوقی تهران و رأی تأییدکننده آن از شعبه ۵۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران است، نکات حقوقی مهمی را آشکار می سازد.
خلاصه پرونده (دادنامه ۹۳۰۹۹۷۰۲۶۹۴۰۱۱۴۷):
خواهان دعوایی به خواسته دستور فروش ملک مشاعی را مطرح می کند. در مقابل، خوانده (شرکت ن. که مستأجر ملک است) دعوای تقابل مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی اجاره را مطرح می سازد و تأکید دارد که ملک باید با رعایت حق کسب و پیشه او فروخته شود. وکیل خواهان اصلی در دفاع از خواسته شرکت ن.، به اقرارنامه ای استناد می کند که در آن مستأجر اقرار کرده هیچ حقی بابت سرقفلی یا ودیعه پرداخت نکرده و هیچ ادعایی نسبت به حق کسب و پیشه ندارد و مکلف است به محض درخواست موجر، ملک را تخلیه کند. این اقرارنامه به عنوان دلیلی برای اسقاط حق کسب و پیشه مستأجر مطرح می شود.
رأی دادگاه بدوی و استدلال آن:
دادگاه بدوی با توجه به استعلامیه ثبتی و اقرارنامه مورد اشاره، رابطه استیجاری را محرز می داند. در خصوص دفاع مربوط به اسقاط حق کسب و پیشه، دادگاه با استناد به نظریه مشورتی شماره ۷/۱۶۹۹ مورخه ۱۳۶۲/۴/۲۰ اداره حقوقی دادگستری و همچنین مواد 15 و 30 قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356، این دفاع را مردود اعلام می کند. دادگاه صراحتاً بیان می دارد که حق کسب و پیشه یا تجارت حقی است که با تخلیه محل کسب و پیشه یا تجارت به مستأجر تعلق می گیرد و این حق قبل از ایجاد، قابل اسقاط نبوده و تحقق آن نیز مشروط به پرداخت وجهی به مالک نیست. بنابراین، هرگونه تعهد مستأجر مبنی بر عدم دریافت سرقفلی در زمان تخلیه، مانع از صدور حکم به پرداخت حق کسب و پیشه در زمان تخلیه نخواهد بود.
در نهایت، دادگاه به استناد مواد قانونی مربوطه، حکم به الزام خوانده (آقای الف.ک.) به تنظیم سند رسمی اجاره به میزان سهم خود با شرکت ن. و سپس دستور فروش ملک با حفظ حقوق کسب و پیشه شرکت ن. را صادر می نماید.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان: تأیید حکم بدوی و آمریت قانون
تجدیدنظرخواهی از این رأی توسط وکیل تجدیدنظرخواه (آقای الف.ک.) به شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع می شود. وکیل تجدیدنظرخواه مجدداً بر این مبنا اعتراض می کند که مستأجر قبلاً طی اقرارنامه رسمی، حق کسب و پیشه خود را ساقط کرده و نبایستی محکوم به تنظیم سند اجاره با حفظ این حق می شد. دادگاه تجدیدنظر با رد این اعتراض، رأی بدوی را تأیید می کند.
استدلال دادگاه تجدیدنظر بر آمریت ماده 30 قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 متمرکز است. این ماده، هرگونه توافق خلاف قانون مزبور را باطل و بلااثر می داند. همچنین، دادگاه تأکید می کند که علی الاصول تا قبل از طرح موضوع تخلیه، موجبی برای بحث پیرامون حق کسب و پیشه وجود ندارد. این بدان معناست که ماهیت حق کسب و پیشه به گونه ای است که تنها در زمان تخلیه و به عنوان جبران خسارات مستأجر بابت از دست دادن شغل و موقعیت خود، قابل طرح و مطالبه است و پیش از آن، اسقاط آن معنایی ندارد.
نکات کاربردی از این رای:
- غیرقابل اسقاط بودن حق کسب و پیشه: بر اساس ماده 30 قانون سال 1356، هرگونه توافقی که به موجب آن مستأجر حق کسب و پیشه خود را ساقط کند، باطل و بلااثر است. این ماده جنبه آمره دارد و هیچ توافقی نمی تواند بر خلاف آن باشد.
- زمان مطالبه حق: حق کسب و پیشه قبل از اینکه موجبات تخلیه فراهم شود، قابل مطالبه نیست. این حق، با تخلیه محل کسب و پیشه به مستأجر تعلق می گیرد و پیش از آن وجود خارجی ندارد تا بتوان آن را ساقط کرد.
- حمایت قانونی از مستأجر: این رای نشان دهنده حمایت قاطع قانون گذار و رویه قضایی از مستأجرین اماکن تجاری است تا حقوق آن ها در برابر موجرین تضییع نشود.
تکلیف دادگاه در تعیین قطعی حق کسب و پیشه ضمن حکم تخلیه
یکی دیگر از موضوعات مهم و محل اختلاف در دعاوی حق کسب و پیشه، زمان و چگونگی تعیین میزان این حق است. بر اساس قسمت اخیر ماده 10 قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356، دادگاه مکلف است همزمان با صدور حکم تخلیه، میزان حق کسب و پیشه را نیز به صورت قطعی تعیین کند و نمی تواند تعیین آن را به مرحله اجرا واگذار کند. این امر از آن جهت اهمیت دارد که تعیین میزان حق کسب و پیشه، امری قضایی است و نیاز به بررسی کارشناسی و رسیدگی قضایی دارد.
نمونه رای 2: ممنوعیت واگذاری تعیین حق به مرحله اجرا
در ادامه به بررسی دادنامه شماره 5109081 شعبه 8 دادگاه عمومی حقوقی تهران و رأی تجدیدنظر آن می پردازیم که به وضوح بر این تکلیف دادگاه تأکید دارد.
خلاصه پرونده (دادنامه ۵۱۰۹۰۸۱):
در این پرونده، دادگاه بدوی حکم به تخلیه عین مستأجره (به دلیل تجدید بنا) صادر کرده است. با این حال، در خصوص تعیین میزان حق کسب و پیشه، دادگاه بدوی تعیین آن را به مرحله اجرا موکول کرده و رقم دقیقی برای این حق در حکم خود مشخص نکرده است. این موضوع مورد اعتراض و تجدیدنظرخواهی قرار گرفته است.
رأی دادگاه بدوی:
دادگاه بدوی حکم به تخلیه ملک را صادر نموده اما تعیین میزان حق کسب و پیشه یا تجارت را که باید پس از پرداخت آن تخلیه صورت گیرد، به مرحله اجرای حکم واگذار کرده است.
رأی دادگاه تجدیدنظر: نقض رای بدوی و اعاده جهت تعیین قطعی حق
دادگاه تجدیدنظرخواهی نسبت به این دادنامه را وارد می داند و رأی دادگاه بدوی را نقض می کند. استدلال دادگاه تجدیدنظر این است که تعیین میزان حق کسب و پیشه یا تجارت امری قضایی است و دادگاه تکلیف داشته مطابق قسمت اخیر ماده 10 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 ضمن حکم به تخلیه، به پرداخت آن نیز حکم دهد.
دادگاه تجدیدنظر تأکید می کند که مراد از پرداخت در این بخش، به جهت صبغه قضایی میزان حق مذکور و احتمال اختلاف طرفین در تعیین آن و ضرورت جلب نظر کارشناس و در صورت اعتراض طرفین، رسیدگی به آن اعتراض و تعیین قطعی میزان حق کسب و پیشه یا تجارت در حکم، تعیین رقم دقیق است. واگذاری این موضوع به مرحله اجرا که دادگاه از دادرسی فراغت حاصل نموده است، برخلاف موازین قانونی است.
بر این اساس، دادگاه تجدیدنظر دادنامه یادشده را نقض کرده و پرونده را به دادگاه نخستین اعاده می دهد تا وفق مقررات و ضمن تعیین دقیق رقم حق کسب و پیشه یا تجارت قابل پرداخت در حق مستأجر، انشاء رأی نماید. این رأی قطعی است.
نکات کلیدی و کاربردی:
- وظیفه قانونی دادگاه: دادگاه صادرکننده حکم تخلیه، وظیفه قانونی دارد که همزمان و در متن همان حکم، میزان قطعی حق کسب و پیشه را نیز تعیین کند.
- امری قضایی: تعیین میزان حق کسب و پیشه یک تصمیم قضایی است که نیازمند کارشناسی، رسیدگی به اعتراضات و دادرسی است و نمی توان آن را به مرحله اداری اجرای احکام واگذار کرد.
- جلوگیری از اطاله دادرسی: این رویه قضایی با هدف جلوگیری از اطاله دادرسی و سرگردانی طرفین در مرحله اجرا شکل گرفته است تا حقوق مستأجر و موجر به صورت کامل و جامع در مرحله دادرسی تعیین تکلیف شود.
نحوه محاسبه و عوامل مؤثر بر میزان حق کسب و پیشه
یکی از مهمترین مراحل در دعاوی حق کسب و پیشه، تعیین میزان آن است. این امر نه تنها برای مستأجران و موجرین بلکه برای وکلا و کارشناسان نیز اهمیت فراوانی دارد. محاسبه حق کسب و پیشه، یک فرآیند تخصصی است که توسط کارشناس رسمی دادگستری در رشته مربوطه (معمولاً امور ثبتی یا ارزیابی املاک) انجام می شود.
نقش کارشناس رسمی دادگستری
زمانی که دعوای مطالبه حق کسب و پیشه مطرح می شود و دادگاه به این نتیجه می رسد که مستأجر استحقاق دریافت این حق را دارد، پرونده را به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می دهد. کارشناس با بررسی دقیق و همه جانبه، مبلغی را به عنوان حق کسب و پیشه تعیین می کند. نظریه کارشناس برای دادگاه جنبه مشورتی دارد، اما معمولاً دادگاه ها به آن استناد می کنند، مگر اینکه اعتراض موجهی از سوی طرفین مطرح شود و کارشناس سه نفره یا هیأت کارشناسان تعیین شود.
عوامل مؤثر در ارزیابی حق کسب و پیشه
کارشناس دادگستری برای تعیین میزان حق کسب و پیشه، فاکتورهای متعددی را در نظر می گیرد که مهمترین آن ها عبارتند از:
- موقعیت محل کسب: مکان ملک، قرار گرفتن آن در خیابان اصلی، فرعی، مراکز تجاری پررونق، دسترسی به وسایل حمل و نقل عمومی و … تأثیر زیادی در ارزش حق کسب و پیشه دارد. مغازه هایی که در نقاط پرتردد و شناخته شده قرار دارند، معمولاً ارزش حق کسب و پیشه بالاتری دارند.
- شهرت و اعتبار کسبی: میزان شهرت، حسن سابقه و برندینگ کسب و کار مستأجر در آن محل، از مهمترین عوامل است. یک کسب و کار با سابقه طولانی و مشتریان وفادار، طبیعتاً ارزش حق کسب و پیشه بیشتری خواهد داشت.
- نوع کسب و کار و صنف: نوع فعالیت تجاری یا صنعتی نیز در میزان حق مؤثر است. برخی مشاغل به دلیل ماهیت خود، نیاز به مکان خاص و مشتریان ثابت دارند که این امر به افزایش ارزش حق کمک می کند.
- مدت تصرف مستأجر: هرچه مدت زمان تصرف مستأجر در ملک طولانی تر باشد و فعالیت بیشتری در آن محل انجام داده باشد، به دلیل ایجاد ریشه و مشتری، حق کسب و پیشه بالاتری به او تعلق می گیرد.
- میزان اجاره بها: معمولاً اجاره بهای ملک مورد اجاره نیز در تعیین حق کسب و پیشه مورد توجه قرار می گیرد. اجاره بهای بالا می تواند نشان دهنده موقعیت خوب ملک باشد.
- تجهیزات و دکوراسیون: هزینه هایی که مستأجر برای بهبود و تجهیز ملک (مانند دکوراسیون، تاسیسات و …) انجام داده است و در بهبود وضعیت کسب و کار مؤثر بوده، می تواند در نظر گرفته شود.
این عوامل به صورت ترکیبی مورد ارزیابی قرار می گیرند و هیچ یک به تنهایی نمی تواند تعیین کننده باشد. نظریه مشورتی شماره ۷/۱۶۹۹ مورخه ۱۳۶۲/۴/۲۰ اداره حقوقی قوه قضاییه نیز بر اهمیت تعیین حق کسب و پیشه توسط دادگاه و با جلب نظر کارشناس در زمان صدور حکم تخلیه تأکید دارد و هرگونه توافق بر خلاف آن را باطل می داند.
سایر جنبه های حقوقی و رویه قضایی مرتبط
موضوع حق کسب و پیشه ابعاد گوناگونی دارد که فراتر از صرف مطالبه و محاسبه آن است. رویه قضایی در طول سالیان متمادی، در خصوص جوانب مختلف این حق، نظرات و آرای متعددی صادر کرده است که درک آن ها برای هر یک از طرفین دعوا حیاتی است.
تخلیه به دلیل نیاز شخصی موجر: ملاحظات حقوقی
یکی از شایع ترین دلایل موجر برای درخواست تخلیه ملک تجاری، نیاز شخصی او به ملک برای کسب و کار خویش یا فرزندانش است. در چنین مواردی، با وجود اینکه موجر دارای دلیل قانونی برای تخلیه است، اما حق کسب و پیشه مستأجر همچنان محفوظ بوده و موجر موظف به پرداخت آن است. ماده 15 قانون روابط موجر و مستأجر 1356 به صراحت به این موضوع اشاره دارد.
نکات مهم در این زمینه:
- احراز نیاز: نیاز موجر به ملک باید در دادگاه احراز و اثبات شود. این نیاز نباید صوری یا بهانه برای تخلیه باشد.
- پرداخت حق: حتی در صورت اثبات نیاز شخصی، موجر مکلف به پرداخت حق کسب و پیشه به مستأجر است. تخلیه منوط به پرداخت این حق است.
- مهلت پرداخت: معمولاً دادگاه مهلتی را برای موجر جهت پرداخت حق تعیین می کند که در صورت عدم پرداخت در این مهلت، حکم تخلیه باطل می شود.
دعوای تخلیه و حق کسب و پیشه: همبستگی دو مفهوم
دعوای تخلیه و مطالبه حق کسب و پیشه غالباً به صورت همزمان یا در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر مطرح می شوند. همانطور که در آرای قضایی نمونه دیدیم، حق کسب و پیشه به نوعی تابعی از دعوای تخلیه است. به این معنا که تا زمانی که موجبی برای تخلیه ملک فراهم نشود، مستأجر نمی تواند به تنهایی دعوای مطالبه حق کسب و پیشه را مطرح کند.
ساختار رسیدگی:
- معمولاً موجر ابتدا دعوای تخلیه را مطرح می کند.
- مستأجر می تواند در همان پرونده یا به صورت دعوای متقابل، مطالبه حق کسب و پیشه خود را مطرح کند.
- دادگاه به هر دو دعوا رسیدگی کرده و در صورت احراز شرایط، حکم تخلیه همراه با تعیین قطعی و الزام به پرداخت حق کسب و پیشه صادر می کند.
این همبستگی نشان می دهد که وکلا و طرفین دعوا باید با در نظر گرفتن هر دو جنبه حقوقی، استراتژی قضایی خود را تنظیم کنند.
امکان توافق برخلاف قانون موجر و مستاجر ۱۳۵۶
یکی از مهمترین اصول حاکم بر قانون روابط موجر و مستأجر 1356، اصل آمریت برخی از مواد آن است. ماده 30 این قانون به صراحت هرگونه شرط و توافقی را که حق کسب و پیشه یا تجارت مستأجر را از بین ببرد، باطل و بلااثر می داند. این بدین معناست که حتی اگر مستأجر با رضایت خود، در ابتدای قرارداد اجاره یا هر زمان دیگری، سندی را امضا کند که به موجب آن از حق کسب و پیشه خود صرف نظر می کند، این توافق از نظر حقوقی بی اعتبار است.
اهمیت این ماده:
- حمایت از طبقه ضعیف تر: این ماده برای حمایت از مستأجر که معمولاً در موقعیت ضعیف تری نسبت به موجر قرار دارد، وضع شده است.
- جلوگیری از سوء استفاده: از سوء استفاده موجر برای تحمیل شروط ناعادلانه به مستأجر جلوگیری می کند.
- ماهیت عمومی حق: این حق، برخلاف برخی حقوق مالی دیگر، دارای ماهیت عمومی و حمایتی است و تابع اراده طرفین قرارداد نیست.
این اصل حقوقی، ضمانت اجرایی برای حفظ حقوق مستأجرین در برابر توافقات خارج از حدود قانون است و در بسیاری از دعاوی، مستند رأی دادگاه ها قرار می گیرد.
نتیجه گیری: جمع بندی نهایی و توصیه حقوقی
حق کسب و پیشه یکی از پیچیده ترین و در عین حال مهمترین حقوق مالی است که برای مستأجرین اماکن تجاری در ایران به موجب قانون روابط موجر و مستأجر سال 1356 ایجاد شده است. بررسی نمونه رای حق کسب و پیشه نشان می دهد که رویه قضایی در تفسیر و اجرای این حق، بر اصول مشخصی تأکید دارد. مهمترین این اصول، غیرقابل اسقاط بودن این حق قبل از تخلیه و لزوم تعیین قطعی مبلغ آن توسط دادگاه همزمان با صدور حکم تخلیه است.
این حق، که از سرقفلی متمایز است، به واسطه فعالیت مستأجر در محل کسب و ایجاد شهرت و مشتری برای آن مکان به وجود می آید و در زمان تخلیه، به عنوان جبرانی برای از دست دادن موقعیت شغلی به او پرداخت می شود. عواملی نظیر موقعیت ملک، شهرت کسبی، نوع شغل و مدت تصرف در تعیین میزان این حق توسط کارشناس رسمی دادگستری مؤثر هستند.
با توجه به پیچیدگی های حقوقی و رویه قضایی متغیر، به تمامی طرفین درگیر در دعاوی اجاره اماکن تجاری، اعم از موجرین، مستأجرین و مشاورین املاک، به شدت توصیه می شود که قبل از هرگونه اقدام حقوقی، از مشاوره یک وکیل متخصص در دعاوی مربوط به حق کسب و پیشه بهره مند شوند. این اقدام نه تنها می تواند از بروز اختلافات و ضررهای مالی جلوگیری کند، بلکه مسیر مطالبه و دفاع از حقوق قانونی را به درستی و با دقت هدایت خواهد کرد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه رای حق کسب وپیشه: بررسی جامع آراء دادگاه ها" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه رای حق کسب وپیشه: بررسی جامع آراء دادگاه ها"، کلیک کنید.